سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه برای خدا دوست بدارد، برای خدادشمن بدارد و برای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمانشان کامل شده است . [امام صادق علیه السلام]

سبزوار

 
 
مدیریت اطلاعات با رویکرد فازی(پنج شنبه 88 اردیبهشت 17 ساعت 7:37 عصر )

  
 
 
 
 
  
 
 


 
چکیده
منطق فازی که در سال 1965 توسط دانشمند ایرانی، پروفسور لطفی­زاده به جهان عرضه شد، در تقابل با منطق دوارزشی ارسطویی، ابهام را به عنوان بخشی از سیستم پذیرفته و بر مفاهیم مبهم و نامعیّن دلالت می­کند. در شرایطی که ماشین قادر به درک مفاهیم کیفی ـ که به راحتی برای انسان قابل فهم است ـ نیست، منطق فازی شیوه تفکر انسان را به فناوری منتقل می­کند. از منطق فازی در بسیاری از شاخه­های علوم از جمله «مدیریت اطلاعات» استفاده می‌شود. در سال 1975، با انتشار مقاله­ای به زبان فرانسه در مورد جستجوی اطلاعات در شرایط فازی، این واژه به طور رسمی وارد ادبیات کتابداری و اطلاع­رسانی شد. طبق اطلاعات ثبت­شده در بانک اطلاعاتی LISA، بخش عمده­ای از آنچه تاکنون در خصوص منطق فازی و مدیریت اطلاعات منتشر شده، بر ذخیره و بازیابی اطلاعات تمرکز داشته است. پس از آن، بیشترین کاربرد این مقوله به ترتیب در سازماندهی و فراهم­آوری اطلاعات بوده است. اکنون برای تضمین امنیت شبکه­های اطلاعاتی، از منطق فازی بهره­برداری می­شود. در برخی زمینه­ها مانند مستند­سازی و مدیریت رکوردها نیز تاکنون پژوهشی با موضوع فازی به انجام نرسیده است. در سالهای اخیر، رویکرد عمده این بحث به سمت نظامهای خبره و هوش مصنوعی سوق یافته است. به نظر می‌رسد برای حل بسیاری از گره‌­های موجود در حوزه مدیریت اطلاعات، می­توان از منطق فازی کمک گرفت.
کلیدواژه­ها: منطق فازی، مدیریت اطلاعات، ذخیره و بازیابی، سازماندهی، فراهم‌آوری، امنیت ‌شبکه­ها، خدمات کاربران.
مقدمه
مفاهیم بسیاری پیرامون ما وجود دارد که آنها را در قالب عبارتهای مختلف در بیان مسائل روزانه خود به کار می‌بریم. وقتی می­گوییم «هوا خوب است»، در واقع هیچ کمیّتی برای خوب بودن هوا نداریم تا آن را اندازه بگیریم و این خوب بودن کاملاً یک مفهوم کیفی است. در واقع، مغز انسان با در نظر گرفتن عوامل گوناگون و بر پایة تفکر استنتاجی، جمله­هایی را تعریف و ارزش­گذاری می­کند که الگوبندی آنها به زبان و فرمولهای ریاضی اگر ناممکن نباشد، کاری بسیار پیچیده خواهد بود.
«منطق فازی»[3] بر آن است بر این مفاهیم غیردقیق و کیفی دلالت کند. منطق یا تئوری فازی «یک نوع منطق است که روش های نتیجه­گیری در مغز بشر را جایگزین    می­کند». (ویکی پدیا، 2006)
در جهان واقع نیز آدمی بسیاری از مفاهیم را به صورت فازی (به معنای غیردقیق و مبهم) درک می­کند و به­کار می­بندد. هرچند کلمات و مفاهیمی همچون «گرم، سرد، بلند، کوتاه، پیر، جوان» و نظایر آنها به عدد خاص و دقیقی اشاره ندارند، ذهن انسان با سرعت و انعطاف­پذیری شگفت­آوری همه را می­فهمد و در تصمیمها و نتیجه‌گیریهای خود، به شمار می­آورد. این در حالی است که ماشین فقط اعداد را می‌فهمد و ماهیتاً دقیق است.
منطق کلاسیک یا ارسطویی، تنها دو حالت برای موقعیتهای مختلف قایل است: سیاه و سفید؛ آری و نه؛ روشن و تاریک؛ صفر و یک؛ درست و غلط، حال آنکه قایلان به تفکر فازی معتقدند ابهام در ماهیت علم است؛ یعنی همان‌طور که این ابهامها در ذهن بشر وجود داشته و بشر با درک و توجه به آنها در ذهن خود پدیده­ها را تغییر و مدل­سازی   می­کند، منطق فازی نیز سعی دارد مدلهایی ارائه دهد که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم ارائه کند. قوانین علمی گذشته، مثل ریاضیات، فیزیک، و مکانیک نیوتونی، همه بر اساس همین منطق دو ارزشی استوار شده­اند، اما بدیهی است که ذهن ما کارهایش را با منطق دیگری انجام می‌دهد و تصمیمهایش را می‌گیرد. با کمک منطق فازی می­توان شیوه تفکر انسان را به فناوری منتقل کرد (فرخیان، 2006).
منطق فازی در سال 1965 توسط دانشمند ایرانی به نام لطف‌علی­عسگرزاده که جامعه بین­الملل به نام پروفسور لطفی زاده از ایشان یاد می­کند، ارائه شد. وی پس از پایه­گذاری تئوری «مجموعه فازی»، در زمینه کاربردهای این تئوری در حافظه مصنوعی، زبان شناسی، منطق، نظریه تصمیمها، نظریه کنترل، سیستمهای خبره و شبکه‌های اعصاب، تحقیقات گسترده‌ای نمود. در حال حاضر، تحقیقات پروفسور لطفی زاده در زمینه منطق فازینرم رایانه‌ای، محاسبات رایانه‌ای بر مبنای کلمات، نظریه رایانه‌ای ادراک و زبان طبیعی است.
وی در یک مقالة علمی کلاسیک که در سال 1965 به چاپ رسید، مفهوم «مجموعه فازی»، را که اساس نظریه تجزیه و تحلیل سیستمهای پیچیده است، معرفی نمود که در آن «زبان طبیعی» به جای متغیرهای عددی برای تشریح رفتار و عملکرد سیستمها به کار می­رود. پس از معرفی مجموعه فازی، بیش از 15000 مقاله علمی توسط دانشمندان جهان درباره منطق فازی و کاربردهای گسترده آن در نشریه‌های علمی منتشر گردید و حدود 3000 درخواست ثبت اختراع در این زمینه در کشورهای مختلف جهان به عمل آمده است.
پس از آن لطفی زاده به پژوهشهای خود درزمینه مجموعه فازی ادامه داد تا آنکه در سال 1973، در یک مقاله کلاسیک دیگر با عنوان «شرحی بر دیدی نو در تجزیه و تحلیل سیستمهای پیچیده و فرایندهای تصمیم‌گیری» مفهوم استفاده از متغیرهای زبانی را در سیستمهای حافظه و کنترل مطرح کرد. اینمقاله اساس فناوری کنترل بر مبنای منطق فازی است که در آینده اثرهای عمیق در طراحی سیستمهای کنترل هوشیار خواهد داشت.گرچهمنطق فازی کاربردی بسیار وسیع‌تر از منطق متداول دارد، ولی پرفسور لطفی‌زاده معتقداست منطق فازی اکسیر و نوشدارو نیست. وی می­گوید: «کارهای زیادی هست که انسان می‌تواند به آسانی انجام دهد، در حالی که رایانه‌ها و سیستمهای منطقی قادر به انجامآنها نیستند. (پروفسور لطفی­زاده، 2006)
شکل زیر به خوبی می­تواند مفهوم فازی را نشان دهد:
 
در این شکل، سرد بودن، گرم بودن، و داغ بودن، توابعی برای مقایسه درجه حرارت هستند و هر نقطه­ای روی این خطوط می­تواند دارای یکی از سه ارزش بالا باشد. به عنوان مثال، برای یک درجه حرارت خاص که در شکل با یک خط نشان داده شده است، می­توان گفت «مقداری سرد است»، «اندکی گرم است»، یا «اصلاً داغ نیست». که هر سه این مفاهیم، نادقیق هستند.
از جمله مفاهیمی که از دل منطق یا تفکر فازی بیرون آمده، نظریه مجموعه­های فازی[4] است. با بسط این نظریه می توان توضیحات دقیق­تری در خصوص منطق فازی ارائه کرد. مجموعه­ای از اعداد را در نظر می­گیریم. مثلاً «مجموعه اعداد بزرگتر از 3 بر روی تاس». یعنی:
{6 ،5 ،4}A:
در این مجموعه عدد 4 هست، ولی عدد 3 نیست. حال «مجموعه اعداد بزرگ بر روی یک تاس» را در نظر می‌گیریم. عدد 4 در این مجموعه هست؟ در حقیقت، نمی­توان با قاطعیت وجود یا نبودِ وجود 4 را در این مجموعه پذیرفت. چنین مجموعه‌ای یک مجموعه فازی است.
چنانکه قبلاً گفته شد، در منطق کلاسیک یا دو ارزشی، اشیا در یک مجموعه دو حالت می پذیرند: تعلق و عدم تعلق، یا به زبان ریاضی صفر و یک. اما در منطق فازی، درجه عضویت هر شیء می­‌تواند عددی بین صفر و یک را بپذیرد. به عنوان مثال، اگر قد علی 185 سانتی­متر باشد و بخواهیم ببینیم علی بلند قد است یا نه، در منطق ارسطویی دو حالت داریم: یا علی «بلند است» یا «بلند نیست». اما در منطق فازی، قد علی ممکن است «تا حدودی بلند» باشد. در این منطق، به قد علی عددی بین صفر و یک نسبت می دهیم. مثلاً می‌گوییم او به اندازه 8/. متعلق به بلندقدهاست. اما اگر قد وی 200 سانتی­متر باشد، او را کاملاً بلند قد می­دانیم و می گوییم: او به اندازه 1 متعلق به بلند قدهاست.
بر همین اساس، یک انسان در نور کافی قادر به درک میلیونها رنگ است، ولی یک روبات چگونه می‌تواند این تعداد رنگ را تشخیص دهد؟ حال اگر بخواهیم روباتی طراحی کنیم که بتواند رنگها را تشخیص دهد، از منطق فازی کمک می­گیریم و با اختصاص اعدادی به هر رنگ، آن را برای روبات طراحی­شده، تعریف می­کنیم (هادی، 1384).ادامه مطلب...

» هادی کیوانلو شهرستانکی
»» نظرات دیگران ( نظر)





بازدیدهای امروز: 4  بازدید

بازدیدهای دیروز:6  بازدید

مجموع بازدیدها: 24945  بازدید


» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «